۱۳۸۸-۰۷-۲۸

روزها اینجا از خالی هم خالی ترنند

بوی بدی می دهد این شهیاد بی وفا که نه یادی از شاهش دارد و نه حرمتی برای آزادی، صدایش از بویش هم بدتر است،
طاقت این هجمه ی دوباره ی ایکاش ها را ندارم،
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس

۲ نظر:

mahsa گفت...

گفتمش:دل میخری؟پرسید:چند؟گفتمش:دل مال تو،تنهابخند!خنده کرد‎ ‎و‎ ‎دل زدستانم ربود تابه خودبازآمدم او رفته بود دل زدستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جامانده بود...
Hamishe ye jo0ri up mikoni ke man hichi nemifahmam!
Hala bekhand bebinam :D

farzad گفت...

سلام بر بهنام مظاهری. اول از همه عرض ارادت دوم عرض تبریک سوم پس کجایی تو؟ برادر من از دانشگاه هر چقدر تلاش می کنم نمی توان برای شما نظر بگذارم و بنابراین همین اینک از شهرکرد برفی برای تو میگویم کهواقعن مرده شورشو ببرن. چقدر بد بو و بی ریخت شده این میدان شهیاد و چقدر آمجا حس تضاد عدالت و ازادی و درستی افکار آیزایا برلین بهت دست میده. یکبار رفتم از آنجا بروم جایی چند دقیقه تو تاکسی که نشستم حالم بد شد برگشتم به مکان اولم و اصلن آنجا هم نرفتم.برادر تهرانی منم بعضی وقتها تو همین شهر تحریکم. فرصتی شد مشتاق دیداریم.