۱۳۸۸-۰۱-۲۷

با تو ام

با توام، با خود تو، نشستی اونجا داری چیکار می کنی؟ نه، جدا چیکار داری می کنی؟ اصلا حواست هست؟ ملتفتی؟ نکنه اسکلمون کردی و اصلا اونجا نیستی، نکنه پاشدی رفتی و اصلا یادت نیست ما رو، هان؟ یا نکنه . . نکنه توش موندی، نمی دونی چیکارش کنی؟ گند زدی، آره؟ یا شایدم بلد نیستی، هان؟ اگه این جوری باشه بهت می خندما! یعنی واقعا این دم و دستگاهت یه دگمه ی خاموش ساده هم نداره؟

یا شایدم قرار نیست کاری کنی، تضمینی ندادی، یعنی انصاف رو ما ساختیم، تو که نساختی که حالا بخوای پابندش باشی، یا عدالت، اونم کار ماست، آره؟ پس تو چیکار کردی اگه همه ی اینا رو ما ساختیم؟ اونجا چیکاره ای؟ نکنه اصلا نیستی و خود تو رو هم ما ساختیم، هان؟ نیستی؟ اوهووووووووی، با توام، نیستی؟ هستی؟ چیکار می کنی؟ چیکاااااااار می کنی؟

من چیکار کنم؟

۱ نظر:

محمد نویری گفت...

بهنام فک کنم عربه
از این شوخیا باهاش نکنیا!!!
از ما گفتن!